روانشناسی کودکان کار را دریابیم
ما روزانه کودکانی را در سطح شهر میبینیم که به دلیل فقر و یا بدسرپرستی در سطح شهر دستفروشی می کنند. بسیاری از آنها سعی دارند تا حس دلسوزی را در دل مردم زنده کنند تا شاید شهروندی از آنها خرید کند. اما کم نیستند افرادی که با بدرفتاری، بیتوجهی به این کودکان، آنها را از جامعه طرد میکنند.و همچنین زندگی این کودکان در خیابان همراه با افراد بزرگتر از سنشان یا افرادی که در خیابانها درگیر اعتیاد و غیره هستند باعث به وجود آمدن رفتارهای عجیب و پرخاشگرانهای میشود که از این کودکان سر میزند، به راستی تاکنون به چگونگی رفتار جامعه با آنها، شرایط و محیط بزرگ شدن این کودکان در شکلگیری شخصیت کودکان کار و بی سرپرست و بازخورد آن در جامعه فکر کردهاید؟ قطعاً آگاهی از روانشناسی کودکان بیسرپرست یا کودکان کار، بسیار مهم و قابلتوجه است.
مهرداد فلاطونی روانشناس و کارشناس اجتماعی، با اشاره به بدرفتاریهایی که کودکان کار روزانه در سطح جامعه با آن مواجه هستند؛ گفت: متأسفانه جامعه تصور دارد که کودکان کار مورد سواستفاده افراد بزهکار قرار میگیرند به همین جهت سعی میکنند تا با برخورد نامناسب، آنها را از خود طرد کنند اما با بدرفتاری نسبت به بچههای کار بدون شک بازخورد آن در آینده برای جامعه تبعات منفی خواهد داشت. عدم توجه به روانشناسی این کودکان مشکلات زیادی را به وجود خواهد آورد.
او با بیان اینکه کودکان بیسرپرست، انسانهای بیگناهی هستند که سعی دارند تا نیاز مالی خود را به جای تکدیگری، با کار و دست فروشی تأمین کنند؛ تأکید کرد: نباید کودکان کار را قضاوت کنیم چرا که این افراد نتیجه اشتباهات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یا فردی هستند و باید بدانیم که رفتارهای نامناسب جامعه میتواند در خدشهدار کردن هویتهای این کودکان نقش بسزایی داشته باشد. متأسفانه مردم تکدیگری را با کار کودکان اشتباه گرفتهاند. بسیاری از مردم تصور دارند کودک کار متکدی است درحالی که کودک کار گدا نیست و کار میکند.
این کارشناس اجتماعی با تأکید بر اینکه هویتهای فردی بر اساس جامعهشناسی و هویت اجتماعی شکل میگیرد؛ تصریح کرد: پذیرفته شدن فرد از سمت جامعهای که در آن زندگی میکند برای همه افراد به خصوص کودکان کار با ارزش است. سرخوردگی و سرکوب شخصیت از بازخوردهای بدرفتاری جامعه با این کودکان است و حتی اگر کودکان بخواهند با انگیزهای، برای خود درآمدزایی و رشد داشته باشند این رفتارها سبب خواهد شد تا آنها نسبت به بزرگسالان و جامعه احساس بدی داشته باشند.
این روانشناس افزود: باتوجه به ناملایمات جامعه با کودکان و رفتار نامناسب والدین این کودکان در محیط خانواده در اغلب مواقع احساس خلأ میکنند که این احساس منجر به افزایش گرایش بسیاری از این کودکان به اعتیاد خواهد شد. و یا امکان دارد در صورت دریافت آزار از جامعه، خود نیز فردی آزارگر شوند چرا که در این مواقع با توجه به روانشناسی کودکان بیسرپرست، رفتارهایی که در زندگی تجربه کردهاند را در جامعه انعکاس میدهند.
این کودکان روزانه شاهد اتفاقات ناهنجاری از جمله بیاحترامیها، خشم، پرخاشگری، غفلت، بدرفتاری، آزارهای جسمی و حتی جنسی هستند که میتواند تأثیرات منفی در رفتارهای آنها ایجاد کند؛ و اگر بخواهیم مسئله کودکان کار را با تکدیگری اشتباه بگیریم به طور قطع این کودکان دچار سرکوبگری و پرخاش خواهند شد که در زمینه ناخودآگاهشان و جامعه تأثیرات منفی خواهد داشت. نباید فراموش کرد که بچههای کار، کودکان کار هستند و اگر بخواهیم واقعبینانه به این مسئله توجه کنیم باید بدانیم که آنها بچههای کاری هستند که به دلیل مسائل اقتصادی از قبیل فقر به دستفروشی روی آوردهاند. باید روشهایی در مورد روانشناسی کودکان در جامعه حاکم شود و مطبوعات، شهرداریها و صدا و سیما با تبلیغات در این زمینه همکاری کنند.